دانلود کتاب جامعه شناسی سیاسی معاصر کیت نش فارسی توسط عاطفه دارابی ترجمه شده است.این کتاب ثبت اثر شده و دارای کد شامد می باشد.هر گونه کپی برداری از تمام و یا قسمتی از محصول و انتشار غیر قانونی آن توسط افراد سودجو، بدون تذکر قبلی، پیگرد قانونی در پی خواهد داشت.
دانلود کتاب جامعه شناسی سیاسی معاصر کیت نش فارسی تایپ شده آخرین ویرایش (ویرایش دوم)
کاربران گرامی،محصول مورد نظر شامل کتاب جامعه شناسی سیاسی معاصر نوشته کیت نش با کیفیت بسیار بالا تایپ شده به صورت رنگی و با قابلیت سرج می باشد که با فرمت پی دی اف به زبان فارسی در حجم صفحه با کیفیت عالی در اختیار شما عزیزان قرار گرفته است.در صورت تمایل می توانید این محصول را از سایت خریداری و دانلود نمائید.
جامعهشناسی سیاسی معاصر یک رشته تحقیقاتی پویا است که به بررسی روابط بین جامعه و سیاست میپردازد. این حوزه در تحلیل و تبیین ابعاد مختلف اجتماعی و سیاسی فعالیتهای انسانی مشغول است. در دنیای امروز، جامعهشناسی سیاسی به عنوان یکی از مهمترین زمینههای تحقیقاتی در حوزهی علوم اجتماعی شناخته میشود. این رشته نه تنها به تحلیل و تبیین انواع نظامهای سیاسی و نهادهای آنها میپردازد، بلکه به مطالعه رفتارها، اعتقادات و ارزشهای انسانی در ارتباط با سیاست میپردازد.
یکی از موضوعات مهم در جامعهشناسی سیاسی معاصر، پدیدهی قدرت و نیروی سیاسی است. تحلیل نهادها، افراد، گروهها و سازمانهایی که نقش مهمی در تصمیمگیریهای سیاسی دارند، از جمله مسائلی است که توجه بسیاری از پژوهشگران این حوزه را به خود جلب کرده است. بررسی دلایل برخی از نیروهای سیاسی در حال رشد و دیگران در حال فروریختن نیز از جمله موضوعاتی است که در این حوزه مورد بررسی قرار میگیرد.
همچنین، در جامعهشناسی سیاسی معاصر، مفاهیمی همچون دموکراسی، دولت حقوقی، جامعه مدنی، و حقوق بشر نیز مورد بررسی قرار میگیرند. تحلیل روندها و تغییرات در این حوزهها، اهمیت بسیاری در درک عملکرد نظامهای سیاسی و اجتماعی دارد و به ما کمک میکند تا بهترین راهکارها برای بهبود این نظامها را شناسایی کنیم.
اگرچه مانوئل کاستلز، جامعه شناس جهانی ، تعریفی دو بعدی از قدرت را ارائه کرده است که نظریه فوکو از قدرت را به طور مفید تکمیل کند. او استدلال می کند که تعریف قدرت در اصطلاحات وبری به عنوان این است که یک فرد یا گروه بتواند اراده خود را اجرا کند، بنابراین کاستلز نظریه فوکویی از قدرت را شکل دهنده ذهن می داند که اعمال بدنی مهم ترین جنبه آن است. قدرت از طریق شیوه ها، استانداردها و هنجارهای اجتماعی شکل می گیرد که دیدگاه کنشگران اجتماعی با شیوههای اجتماعی مطابقت دارد.
علاوه بر این، کاستلز استدلال میکند که این نکته مهم است که چگونه قدرت ممکن است در مواردی شامل زور یا تهدید شود. اگرچه فوکو استفاده از زور را شامل رابطه خشونت به جای قدرت می دانست، و او پیشنهاد کرد که چنین جوامعی تهدیدی برای قدرت دولتی مستقل هستند، که اهمیت کمتری دارند. کاستلز در این فصل اشاره می کند که، مفهوم این نکته مهم است که دولت ضامن نهایی قدرتهای خرد باشد که در سراسر حوزه اجتماعی اجرا میشود، این شیوه در رابطه با استفاده از زور امتیازاتی دارد، حتی اگر این امتیازات به ندرت اعمال شوند (کاستلز ، 2009 : 15). بنابراین در این شیوه اقدامات ممکن است یکپارچه نباشد و «آن» در جوامع معاصر اهمیت خاصی دارد. این چنین نیست که در اعمال قدرت بر ترامپ زور بگوید. اگرچه خشونت دولتی، تنظیم جامعه مدنی، و جمع آوری و توزیع ثروت، همه با مفاهیمی که چنین اقداماتی در حال انجام است، شکل گرفته اند. البته نکته مهم در اینجا این است که دولت نقش مهمی در سیاست فرهنگی دارد.
دانلود کتاب جامعه شناسی سیاسی معاصر کیت نش
در این رابطه، توجه به چگونگی قدرت و زور هر دو مهم است به اهمیت اقتصادی دولت ها کمک می کند. با این وجود، تهدید نیروی دولتی در رابطه با بازارها دو بعد اصلی دارد. اولاً، دولت در تنظیم و مقررات زدایی مبادلات و قراردادهای اقتصادی دخالت دارد. برای مثال، کنشگران دولتی اقتدار نهایی دارند و شرکت های چند ملیتی می تواند در آن فعالیت کنند، در حال حاضر دولت ها حتی از زیرساختهای ارتباطی و حملونقل، نیروی کار، طراحی و تبلیغات، پول، اجزا و محصولات نهایی در آن سوی مرزها استفاده می کردند، در نهایت دولتها همچنان اختیار دارند بر جریانهای مرزی نظارت داشته باشند. او در این زمینه سوالی را مطرح می کند اینکه آیا اقتصادهای ملی “باز” یا “محافظت شده” هستند یا خیر، موضوعی برای تصمیم گیری سیاسی است. ثانیاً، دولت بر قدرت های اقتصادی توجه می کند. اگرچه در دموکراسیهای لیبرال، مقدار زیادی پول به عنوان مالیات جمعآوری میشود و بین کارمندان دولتی که شاغل هستند پخش میشود. در بوروکراسی، افراد به آموزش، مراقبت های بهداشتی، رفاه و غیره، نیازمند هستند. کینزی در اواسط قرن بیستم هژمونیک بود؛ حقوق رفاهی برای بسیاری از شهروندان مهم است، مانند نئو اقتصادهای آزاد کننده که به سمت پایین گرایش دارند و دستمزد و اشتغال ناامن را فراهم می کنند(به عنوان مثال ایالات متحده و بریتانیا)، در حالی که، نئولیبرالیسم به شدت مورد مقاومت قرار گرفته است، این امر منجر به افزایش نرخ بیکاری در جامعه شده است (مثلاً در فرانسه و آلمان). از دیدگاه آنها پول وسیله ای است که از طریق آن نیازهای زندگی، سرپناه، گرما و غذا در جوامع ما تامین می شود. آنها استدلال می کنند که دولتها به تعهدات خود برای تامین حداقل سطح رفاه برای شهروندان عمل نمیکنند.
کاستلز استدلال می کند زندگی اجتماعی در جامعه شناسی سیاسی کلاسیک، مانند ایجاد شبکه ها است. برخلاف دولتها، شبکهها مرزهای مشخصی ندارند: آنها در قلمروهای ملی باقی نمیمانند. آنها مجموعه ای از گره های به هم پیوسته هستند که جریان های اطلاعات را سازماندهی می کنند. با این حال کاستلز بر این عقیده است، شبکهها ممکن است در ساختارهای چندلایهای شکل بگیرند: اقتصادی (شامل تولید، مصرف و مبادله)، فناوری، محیط زیست، سیاسی و نظامی است. آنها همچنین چند مقیاسی هستند که شامل جهانی، ملی، محلی و فردی است. بنابراین کاستلز حالتها را بهعنوان گرههایی در شبکهها می داند، آنها می توانند اطلاعات مربوطه را درو و بین شبکه ها پردازش کنند. اکنون باید اقتدار و حاکمیت (به میزان کم و بیش بر حسب اندازه، ظرفیت ها و تعهدات مستمر برای همکاری) با سایر دولت ها و سایر سازمان ها در حکمرانی جهانی به اشتراک بگذارد.
همچنین، جامعهشناسی سیاسی معاصر به مطالعه روابط بین المللی نیز میپردازد. تحلیل دینامیکهای سیاسی در سطح بینالمللی، اثرات جهانی شدن بر سیاست و جامعه، و نقش سازمانهای بینالمللی در تعیین سیاستها و تصمیمگیریهای جهانی، از جمله موضوعات مورد توجه در این حوزه است.
در نهایت، بحث در مورد مفاهیمی همچون انقلاب، تغییرات اجتماعی، و تأثیرات فناوری اطلاعات و ارتباطات بر سیاست نیز از جمله مسائلی است که در جامعهشناسی سیاسی معاصر مورد بررسی قرار میگیرد و درک بهتری از دینامیکهای اجتماعی و سیاسی ما را فراهم میکند.
بنابراین معانی اجتماعی دربردارنده قدرت هستند زیرا آنها می توانند به وسیله ی آن تعاریف و دیدگاهها، اعضای جامعه را شناسایی کنند. برخی از معانی اجتماعی به جای معانی دیگر استفاده می شود، از دیدگاه او دستیابی به پروژه ها و اهداف موجود برای برخی کنشگران آسان تر می شود، در حالی که برخی دیگر باید با موقعیت های جدید سازگار شوند. البته در هر زمان خاص، بخش بزرگی از زندگی اجتماعی سیاسی نیست. او بیان می کند که روابط اجتماعی ممکن است که احتمالات آینده را برای برخی از افراد از بین ببرد و این امکان وجود دارد که فرصتهایی را برای دیگران به وجود آید، و همه افراد آن را به عنوان راهی مناسب برای ادامه زندگی مشترک پذیرفتهاند. به همین دلیل آن شکلدهی هویتها و دیدگاهها، سیاست فرهنگی تغییر میدهد. مفهوم «چگونگی ادامه دادن» در زندگی روزمره، اهداف و اهداف فردی را ارائه می دهد و همچنین به ما اجازه میدهد با هم کنار بیایم. به ندرت اتفاق می افتد که سیاست فرهنگی به نیروی مهمی برای تغییر تبدیل شود. با این وجود، در جوامع پیچیده، سلسله مراتبی، و نابرابر، همیشه امکان ارزیابی مجدد عدالت وجود دارد. بنابراین راه اصلی سیاسی شدن ساختارهای اجتماعی پایداری از طریق آن است و او معتقد است که شکلگیری اراده جمعی در جنبشهای اجتماعی، مسائل و بیعدالتیها ایجاد می کند. اگرچه آن این قابلیت را دارد که زندگی اجتماعی را تغییر دهد، و روابط اجتماعی مستلزم تکرار مداوم نشانه های معنادار هستند. به ندرت پیش می آید که چالشهایی برای درک «چگونگی انجام کارها» با هم ادغام شوند و آنها توانستند مقیاس بزرگ یا اجتماعی را تغییر دهند.
جامعه شناسی سیاسی معاصر
در حال حاضر، جوامع با توسعه فناوری اطلاعات پیوند تنگاتنگی دارند. در فصل 2، جهانیسازی را مورد بحث قرار میدهیم که احتمالاً شناختهشدهترین چالش برای مدلهای جامعهشناختی سیاست محور است. البته جهانی شدن کنترل ترافیک کالاها، خدمات، فناوری، محصولات رسانه ای، و اطلاعات فرامرزی را برای کنشگران دولتی دشوار می کند. اگرچه اقتدار سیاسی دولت برای تعیین قواعد، مقررات و سیاستها در یک قلمرو مشخص تا حدودی افزایش یافته است تا بتواند فرآیندها و جریانهای جهانی شدن را تحت کنترل درآورد. به همین دلیل “دولت بین المللی ” سوالات دشواری را برای جامعه شناسی سیاسی معاصر در مورد اطلاعات بنیادی دولت ها و مرزهای سرزمینی ملی مطرح می کنند.
بنابراین تغییرات تجربی ناشی از جهانیشدن، اساسیترین مفهوم جامعهشناسی است، آن ممکن است با فرآیندهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در مرزهای جوامع ملی ارتباط داشته باشند. با این وجود، اولریش بک آن را «ناسیونالیسم روششناختی» مینامد، شکل گیری جوامع بهعنوان مرزهای داخلی، دیگر قابل دوام نیست (بک، 2000). در واقع، مفهوم امپراتوریها، و پیوندهای متعاقب آن مراکز شهری و دولتهای پسااستعماری، همیشه محدود بود (به بامبرا، 2007 مراجعه کنید). بنابراین زندگی اجتماعی را باید در قالب شبکهها و هویتهای چند مقیاسی مشاهده کرد، و قدرت و سیاست بهعنوان جنبهای از زندگی اجتماعی دز نهادهای مجزا توسط جامعه اداره میشود. با این حال، جهانی شدن مسائلی را مطرح می کنند که نیاز به دید وسیع تری دارد قدرت و سیاست در چارچوب جامعه شناسی سیاسی کلاسیک ارائه می شود.
با این وجود، اولریش بک در این فصل اشاره می کند که دموکراسی نقش مهمی در جامعه دارد، زیرا انتخابات زمینههای آزمایشی را برای رهبران کاریزماتیک فراهم میکند که سپس به آنها داده میشود. مأموریت مردم این است که اهدافی را که بوروکرات ها در حال تحقق آنها هستند ایجاد کنند. چنین رهبرانی تنها شانس غلبه بر ماشینهای بوروکراتیک را دارند (گیدنز، 1972: 389). اگرچه دموکراسی از این جهت مهم است که، اگر فرصت اخراج افراد ناکارآمد را فراهم کند، در نتیجه جایگاه خاصی از حمایت را برای مردم فراهم می کند (هلد، 1987: 15460). از نظر وبر، دموکراسی ممکن است با رهبران و کارشناسان بوروکراتیک ادغام شود.
بنابراین در فصل 4، مباحثی را در رابطه با سیاست فرهنگی که در جنبش های اجتماعی و شهروندی تغییراتی ایجاد کرده است، مطرح خواهیم کرد. از دیدگاه او حقوق شهروندی به عنوان شناسایی هویت، سبک زندگی، بازنمایی رسانه ای و مصرف گرایی اخلاقی با جنبش های اجتماعی مرتبط هستند. شهروندی شامل مسائل هویتی و عضویتی است که در جنبشهای اجتماعی نقش اساسی داشته است. با این حال، او استدلال کرد که گاهی اوقات «فمینیسم، جنبش همجنس گرایان، و جنبش های ضد نژادپرستی با عبارات تحقیرآمیز به عنوان «سیاست هویت» معرفی می شوند. آن روشی که گروههای خاص بهعنوان پستتر شناخته شوند، به همین دلیل آنها سعی می کنند که سیاست را به رسمیت بشناسند. اگرچه این مسائل مهم ثروت و سوسیال دموکراسی در جناح چپ مورد استفاده قرار گرفت. علاوه بر این، جنبشهای اجتماعی بهعنوان اقتدارگرا و ذاتگرا مورد انتقاد قرار گرفتهاند. اگرچه مفهوم تعاریف شهروندی در چارچوب جهانیسازی نولیبرال در بسیاری از حقوق اجتماعی در قرن بیستم از بین رفته اند و نابرابری ثروت و فقر در حال افزایش است. اما، همانطور که در این فصل خواندید، جنبشهای اجتماعی مخالف شهروندی «برابر» و «آزاد» هستند، آنها به «تفاوت» اهمیت بسزایی میدهند. آنها معمولاً به رابطه شخصی و هویت اجتماعی، گسترش نفوذ جنبشهای اجتماعی توجه زیادی دارند. بنابراین بحث های مربوط به شهروندی در جوامع معاصر به طیفی از مشکلات مربوط می شود. اگرچه او حقوق برابر شهروندی به رسمیت می شناسند.
بنابراین، شهروندی از نظر برابری، آزادی و تفاوت در جامعهشناسی سیاسی معاصر به چه معناست؟ جهانی شدن پرسشهایی مربوط به شهروندی پساملی، مهاجرت در قلمروهای غرب مطرح میکند. بنابراین شهروندی، پیوند تنگاتنگی با دولت ملی داشت.
در نهایت، در فصل 5 در رابطه با تغییر دموکراسی می پردازیم بنابراین، احزاب سیاسی نسبت به سیاستمداران بی اعتماد هستند. سوالاتی در این زمینه مطرح شده است که جهانی شدن به عنوان یک جامعه سیاسی دموکراتیک شکل گرفته است. بحران دموکراسی در سطح ملی چیست؟ اگر چنین است، چگونه ممکن است حاصل شود؟ سیاست فرهنگی جنبش های اجتماعی چه تفاوتی با دموکراسی دارد؟ آیا ممکن است برنامههای سیاستی عموم مردم را تغییر دهد؟
دانلود کتاب جامعه شناسی سیاسی کیت نش
یادداشت ها
۱. این تعریف قدرت توسط جامعه شناسان سیاسی مارکسیست مطرح شده است.
۲. اگرچه آنها معتقدند که دولت به عنوان مجموعه ای خاص از این طبقه، توانسته قوانینی را وضع کند. بنابراین آنها به رابطه بین دولت و جامعه بیشتر توجه می کنند.
۳. اگرچه اصطلاح وبر به عنوان “قفس آهنی” ترجمه می شود، آلن اسکات استدلال کرده است آن پوششی است که ماشین ها از آن استفاده می کنند، در واقع آن ممکن است مدرنیته را محدود می کند (اسکات، 1997a).
۴. وبر در این فصل اشاره می کند که کثرت گرایی توسط دانشمندان علوم سیاسی آمریکایی، به ویژه رابرت دال شکل گرفته است. با این وجود، فرآیندهای سیاسی و قدرت را وابسته به ساختارهای اقتصادی اجتماعی است که آن به اهداف و شرایط کنشگران اجتماعی بستگی دارد.
۵. بنابراین نئودورکیمی در جامعهشناسی سیاسی نقش مهمی دارد (مانند الکساندر، گیسن، و ماست، 2006؛ بولتانسکی و ثونوت، 2006؛ لامونت و تیونوت، 2000. اسمیت، 2005).
فصل ۲
سیاست در دنیای کوچک
جهانی شدن را می توان به عنوان افزایش پیوستگی جهانی تعریف کرد. این ممکن است شامل کالاها، سرمایه، افراد، اطلاعات، ایده ها، تصاویر، و خطرات در سراسر مرزهای ملی، شبکه های فراملی و بین المللی شود (رک. رابرتسون، 1992: 8)؛ بنابراین آن می تواند یک جهانی جدید یا «فراسرزمینی» را ایجاد کند. اگرچه آن ممکن است بر افزایش پیوستگی جهانی، زیست شناسی لودیش ساختارهای سیاسی رسمی و زندگی اجتماعی افراد تاثیراتی بگذارد، و این توسط جامعه شناسان سیاسی معاصر مورد مطالعه قرار گرفته است.
بنابراین جهانی شدن اقتصادی با شبکه های ارتباطی دیجیتال، فرآیندهای جهانی شدن ارتباط دارد و این منجر به توسعه محصولات، خدمات و بازارهای جدید شده است. با این حال، مهاجرت نقش مهمی دارد و آن مباحثی را در مورد هویت ها، وفاداری ها، و فرضیات در مورد اینکه “ما” چه کسی هستیم مطرح می کند، اگرچه مردم در مکان هایی متفاوتی زندگی می کنند که آنها یا والدینشان در آن مکان ها متولد شده یا بزرگ شده اند. بنابراین، رسانه های جهانی این امکان را فراهم می کند که شیوه های زندگی گسترش یابند، فناوری های دیجیتال و ارتباطات ماهواره ای جهان را از جهاتی به هم نزدیک تر می کنند، آنها به وسیله ی این سیستمهای ارتباطی مشترک به همبستگیهای محلی و ملی کمک میکنند. این امر موجب افرایش خطرات در سراسر مرزها می شود. شبکههای تروریستی ممکن است از فناوریهای جدید، اشکال ارتباطی و سفر استفاده کنند. حتی آنها ممکن است خطرات زیست محیطی در زندگی انسان، حیوان و گیاه روی کره زمین ایجاد کنند. بنابراین علم و فناوری نوآورانه در جهانی شدن توسعه یافته است.
جامعهشناسی سیاسی معاصر به دنبال درک و تبیین پدیدههایی همچون ناتوانیهای دولت، فساد سیاسی، و نوعی از خشونتهای سیاسی نیز است. این حوزه بررسی میکند که چگونه عوامل مختلف از جمله اقتصاد، فرهنگ، و نظامهای اجتماعی به ایجاد چنین پدیدههایی کمک میکنند و چگونه میتوانند از آنها جلوگیری کرد.
یک مسئله مهم دیگر در جامعهشناسی سیاسی معاصر، بررسی ارتباط بین نیروهای سیاسی و نیروهای اقتصادی است. این روابط از تأثیرات چشمگیری بر سیاستها و تصمیمگیریهای سیاسی برخوردارند و برای درک بهتر دینامیکهای اجتماعی و سیاسی لازم است.
جامعهشناسی سیاسی معاصر همچنین به مطالعه تغییرات و تحولات جمعیتی میپردازد و نقش آنها در فرایندهای سیاسی را بررسی میکند. فرهنگهای سیاسی مختلف، انتقال قدرت، و تأثیر تغییرات جمعیتی بر تشکیلات سیاسی از مسائل مورد بحث در این حوزه هستند.
بنابراین، فرآیندهای جهانی شدن، به طور فزاینده ای آشکار می شود که جامعه شناختی بنیانگذار جامعه به عنوان مجموعه ای از ساختارها و عملکردها است که آن توسط دولت مستقل اداره می شود. در حال حاضر، روابط اجتماعی روابط بسیار پیچیده تر شده است، دولت ها سعی می کنند از طریق نهادهای بین المللی و جهانی شدن اقتصادی آن را اداره کنند.
بنابراین، فرآیندهای جهانی شدن با فناوری اطلاعات جدید، پردازش داده ارتباط دارند و آنها امکان برقراری ارتباط آنی در فواصل بسیار زیاد را فراهم می کنند و این امر منجر به توسعه سیستم مالی فراملی و تسهیل عملیات شرکت های چند ملیتی شده است که توسط مقامات دولتی در سراسر مرزهای سرزمینی در سازمان ها و شبکه های بین المللی ایجاد شده است. فناوری ارتباطات، ارتباطات سریع را برای افراد را امکانپذیر میسازد، اگرچه بوروکراتها، سیاستمداران و اعضای قوه قضاییه دانش و تجربیات خود را به اشتراک می گذارند تا کشورهای دیگر هم از آنها استفاده کنند. و همچنین آنها با سیاست و قانون ها در سازمان های بین دولتی ترمودینامیک سنجل دارند. به همین دلیل ممکن است ایدهها و تصاویر، فناوریهای اطلاعاتی جدید، امکانات جدید بیپایانی را برای تعامل ایجاد کنند که (آن از طریق سایتهای شبکههای اجتماعی، وبلاگنویسی، توییتر، تبادل عکس و فیلم و غیره صورت می گیرد) و همچنین محصولات رسانه ای مانند اخبار تلویزیون، فیلم ها و موسیقی در سراسر مرزها، به طور غیرقانونی و همچنین از طریق کانال های رسمی توسط افراد مورد استفاده قرار می گیرد. با این حال، فناوری اطلاعات در جنبشهای اجتماعی جهانی نقش مهمی را ایفا می کند، اقدامات جمعی در سراسر مرزها و همچنین مداخلات آنلاین ایجاد شده است (مثلاً به اشتراک گذاشتن تصاویر و ایدهها یا بحث در مورد اختلافات سیاسی) و افراد از خط تلفن همراه برای اینترنت استفاده می کنند. اگرچه در فناوری اطلاعات ممکن است تغییراتی صورت بگیرد. این امر منجر به ایجاد زیرساخت می شود که افراد می توانند در فواصل زیاد با یکدیگر از طریق فناوری اطلاعات در ارتباط باشند.
در فصل ۲.۱، ابتدا به بررسی کلان جهانی شدن خواهیم پرداخت. بنابراین، جامعه شناختی و منافع عمومی با سرعت، ارتباطات سازگاری دارد که به طور قابل توجهی روابط موجود تولید، توزیع و مصرف را تغییر داده است. در نتیجه مارکسیست استدلال می کند که گزارشهای جهانیسازی ممکن است مشکلاتی را در تفکر جامعهشناختی درباره جهانیشدن ایجاد کند. همانطور که در فصل 1 مشاهده کردید، نظریههای جهانیسازی اصطلاحات چند علتی هستند و در نتیجه به سیاست اهمیت بیشتری می دهند. در این بخش، ما نظریه دانلود کتاب جامعه شناسی سیاسی معاصر کیت نش فارسی «سیاست جهانی» را بررسی خواهیم کرد که به فرهنگ و سیاست اهمیت بسزایی می دهند و مباحثی را در رابطه با اینکه دولت ها در سراسر جهان به طور فزاینده ای به یکدیگر شباهت دارند. اگرچه این مبحث با فرهنگ و سیاست ارتباط دارد. بنابراین آن به «اشاعه» گرایش دارد، در واقع به عنوان یک فرآیند مکانیکی، فاقد هرگونه درک واقعی از سیاست فرهنگی است.
۲.۱ تعریف جهانی شدن
گزارشهای جهانیسازی ارتباط نزدیکی با سؤالات جدید جامعه معاصر دارند که توسط جامعهشناسان سیاسی کمتر مورد بحث قرار میگیرند، اگرچه نظریه های جامعه شناختی کلاسیک در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم توسعه یافته است آن با اشکال کنش سیاسی سازگار است.
جهانی شدن به عنوان پیامد سرمایه داری
نظریه جامعه شناختی جهانی شدن، مانند نظریه مارکسیست هاست. همانطور که دیدیم، نئومارکسیستها به شکل و کارکردهای دولت ملی توجه زیادی داشتهاند، اما دیدگاه مارکسیستی در مورد ماهیت سرمایهداری بر رابطه استثماری بین سرمایه و کار نیازی ندارد. که آن را مترادف جامعه ای سازمان یافته است. با این وجود آن به عنوان نظامی شناخته می شود که نیازمند حداکثر تصاحب ارزش اضافی است و ممکن است آن در منطق سرمایه داری ذاتی باشد.
همچنین، جامعهشناسی سیاسی معاصر به بررسی نقش رسانهها و فناوریهای ارتباطی در فرایندهای سیاسی میپردازد. تأثیر رسانههای اجتماعی، اطلاعرسانی جمعی، و تأثیر آنها بر فرایندهای انتخاباتی و تشکیل نظر عمومی از موضوعات مورد توجه در این حوزه است.
نهایتاً، مفهوم جامعه مدنی و نقش آن در سیاستگذاری و ارتقای دموکراسی نیز از موضوعاتی است که در جامعهشناسی سیاسی معاصر مورد بحث قرار میگیرد. این رشته تحقیقاتی به بررسی نهادها و سازمانهای مدنی، نقش آنها در سیاستگذاری، و تأثیر آنها بر فرایندهای سیاسی میپردازد و نقش آنها در تعیین سیاستها و تصمیمگیریهای عمومی را بررسی میکند.
بنابراین، نظریه مارکسیستی با نظریه نظام های جهانی امانوئل والرشتاین ارتباط دارد. از نظر والرشتاین، هیچ چیز جدیدی در سرمایه داری جهانی وجود ندارد. اکنون آن یک نظام اقتصادی جهانی را تشکیل می دهد، که در اروپای قرن ۱۶ گسترش یافته است. اگرچه والرشتاین را یک نظام جهانی یکپارچه است و سرمایه داری در مرزهای جغرافیایی را گسترش یافت تا با رکودهای منظم مبارزه کند. بنابراین، والرشتاین به عنوان نئومارکسیستی می شناسند، او دولتها را برای سرمایهداری جهانی ضروری میداند. از لحاظ تاریخی، نظام جهانی سرمایه داری منحصر به فرد است که شامل اقتصاد جهانی، نظام سیاسی و دولت های ملی مستقل است. بنابراین، آن بر خلاف اقتصادهای قبلی جهان است. بنابراین، والرشتاین نظام جهانی سرمایه داری را «دولت های سیاسی» می نامد. او استدلال می کند که کشورهای توسعهیافته، مانند کشورهای اتحادیه اروپا، ژاپن و ایالات متحده هستند، بر مهارتهای سطح بالاتر و سرمایهگذاری تسلط دارند، در حالی که مناطق حاشیهای با دولتهای ضعیف، شرایطی را برای گسترش سرمایهداری فراهم میکنند. علاوه بر این، مناطق نیمه پیرامونی را «اقتصاد ببر» می نامند که شامل آسیای جنوب شرقی، کشورهای تولیدکننده نفت، و کشورهای سوسیالیستی سابق هستند. بنابراین، کشورهای اروپای شرقی ممکن است که ساختارهای دولتی قوی و اقتصادهای تک کالایی یا کم فناوری، برای جلوگیری از قطبی شدن ایجاد می کنند.
دانلود کتاب جامعه شناسی کیت نش
اگرچه نظریه نظام های جهانی والرشتاین بخاطر جنبه های اقتصادی جهانی شدن به طور گسترده مورد انتقاد قرار گرفته است. در واقع، به نظر می رسد اقتصاد جهانی با روابط تجاری و استثماری پیوند تنگاتنگی دارند. او استدلال می کند که اقتصاد در دولتهای نسبتاً مستقل، صورت میگیرد. بنابراین، نظریه نظام های جهانی قصد دارند در زمینه های چندگانه و متغیر تغییراتی را در حکومت جهانی ایجاد کنند (هلد، 1995a: 26). همانطور که رولاند رابرتسون اشاره میکند، دیدگاه والرشتاین مبنی بر فرآیندهای اقتصادی فوقالعاده است. بنابراین، او بر این عقیده است که «جنبشهای ضد سیستمی» با مقدمات فرهنگی جوامع اصلی اختلاف دارند (رابرتسون، 1992: 658). از دیدگاه والرشتاین این حرکات عبارتند از، اهداف سیاسی، سرنگونی یا مقاومت در برابر مقامات دولتی است. اگرچه از نظر والرشتاین فرهنگ ملی، سازمان یافته است که توسط دولت شکل گرفته است، او استدلال می کند فرهنگ جهانی، به سوسیالیسم جهانی کمک می کند. همچنین او نمیتواند به افزایش تصاعدی محصولات فرهنگی توجه کند و سایر نظریهپردازان مارکسیست آن را به عنوان جهانیسازی معاصر می شناسند.
بنابراین، نظریه دیوید هاروی یکی از مشهورترین دیدگاه ها شناخته میشود. او قصد دارد پسامدرنیته را با پسا مدرنیسم پیوند دهد و استدلال میکند که شکل جدیدی از سرمایهداری را ایجاد کند، با این حال میتواند با اصطلاحات مارکسیستی کلاسیک درک شود: «بیایید به … به مارکس برگردیم. “عناصر و روابط ثابتی” در شیوه سرمایه داری صورت می گیرد. با این حال، هاروی بر این باور است که سرمایه داری جدید با پسا مدرنیته ارتباط دارند. او معتقد است که زندگی اجتماعی ممکن است به وسیله انتقال آنی و دریافت تصاویر در سراسر جهان و ارتباطات ماهواره ای کاهش یابد. بنابراین براساس گفته هاروی، از سال 1970، بحران هایی در رژیم فوردیستی سرمایه داری ایجاد شود. اکنون مردم از انواع گوناگون فناوری اطلاعات و ارتباطات در سرمایه داری استفاده می کنند. اگرچه زیان های نظام مبتنی بر تکنیکهای فوردیستی تولید انبوه و شرکتگرایی کینزی است. با این حال، اشتغال، سرمایه گذاری و سرمایهداران با فناوری اطلاعات جدید ارتباط دارند، با این وجود، کارکنان اصلی با حقوق خوب و ایمن هستند و کارگرانی که مهارت کمتری دارند اغلب به طور ناامن شاغل هستند. و در حال حاضر، بازار مالی جهانی تا حد زیادی خارج از کنترل دولتهای ملی هستند (اگرچه از آنها خواسته میشود به روشهای جدید مداخله کنند، در بازارهای مالی ناپایدار، ممکن است ارز در خطر باشد).
در حال حاضر، در پسا مدرنیته می توانیم تکنیک ها و روابط پسا فوردیست را شناسایی کنیم. از دیدگاه هاروی، سرمایه مالی توسط هزینه دولت و نیروی کار سازمان یافته است. اگرچه دولت ملی بر سیاست اقتصادی و روابط کاری نظارت دارد. اکنون، آن توانست کارگران را منضبط کند و قدرت اتحادیههای کارگری را محدود کند تا نظر افراد را نسبت به سرمایهگذاری را جلب کند. بنایراین، پسا مدرنیته شکل جدیدی از سرمایه داری است که در آن دولت و نیروی کار در اختیار سرمایه مالی قرار دارند. با این حال، هاروی استدلال می کند که کنشگران منحصراً برای سرمایه داری کار می کند. او در کتاب جدیدش اشاره می کند که، در امپریالیسم شاهد شکل گیری «سرمایهداری» جدیدی هستیم که به وسیله آن استراتژیهای نظامی، دیپلماتیک و سیاسی گسترش یافته است. در بخش بعدی آن را بررسی خواهیم کرد.
براساس نظریه هاروی، پسامدرنیته در فرهنگ با پسا مدرن تعامل دارد. با این حال، جیمسون استدلال می کند که (1984) پسا مدرنیسم مبنی بر « سرمایهداری فرهنگی» است، او قصد دارد تولید فرهنگی با تولید کالا ادغام کند دانلود کتاب جامعه شناسی سیاسی معاصر کیت نش فارسی و در نتیجه بازارهای جدید ممکن است ناهمگونی، کثرت گرایی، ناپیوستگی و هرج و مرج را ایجاد کنند (هاروی، 1989: فصل 3). اگرچه هاروی معتقد است، پسا مدرنیسم مرحله جدیدی از شیوه تولید سرمایه داری است که بیشتر به نشانه ها و خدمات وابسته است. آن نسبت به کالاهای تولیدی نیازی به توسعه ابزارهای نظری جدید ندارد.
با این حال هاروی استدلال می کند که، سیاست واقعی سیاست طبقاتی است. اگرچه او تمایل دارد مباحثی را در رابطه با جنبش های اجتماعی و حقوق حاشیه نشینان مطرح کرد که شامل(«زنان، همجنس گرایان، سیاه پوستان، بوم شناسان، خودمختاران منطقه ای،» هاروی، 1989: 48) است. اگرچه امپریالیسم تاریخی اشاره می کند، او نسبت به دیدگاه میگان موریس پیوسته «تفاوت ها» را «یکسان» می نویسد. در نهایت، همه این گروه ها به سادگی قربانیان استثمار سرمایه داری هستند.
علاوه بر این، جامعهشناسی سیاسی معاصر به مطالعه ابعاد اجتماعی و سیاسی فرهنگ میپردازد. این شامل تحلیل ارزشها، باورها، عقاید، و رفتارهای جمعی است که نقش مهمی در شکلگیری سیاستها و تصمیمگیریهای سیاسی دارند. فهم عمیقتر از پیچیدگیهای فرهنگی و تأثیرات آنها بر سیاستها و نظامهای سیاسی، از جمله اهداف اصلی این حوزه است.
همچنین، جامعهشناسی سیاسی معاصر به بررسی مسائل جنسیتی و نقش جنسیت در فرایندهای سیاسی میپردازد. این شامل بررسی نقش زنان و مردان در سیاست، تفاوتهای جنسیتی در نحوهی مشارکت سیاسی، و تأثیرات تبعیض جنسیتی بر فرایندهای تصمیمگیری و سیاستگذاری است.
در نهایت، یکی از مسائلی که در جامعهشناسی سیاسی معاصر به آن پرداخته میشود، تأثیرات تغییرات زیست محیطی بر سیاست و جوامع است. بحرانهای محیط زیستی، تغییرات آب و هوا، و تأثیرات آنها بر نظامهای سیاسی و اجتماعی، از جمله موضوعاتی است که جامعهشناسان سیاسی معاصر در تحقیقات خود مورد بررسی قرار میدهند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.